پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

عروسکهای نازم پرنیا و پانیا

مراسم دندونی و تولد برسین خاله

اول از همه مراسم دندونی شروع شد چون فکر کردیم ممکن حس بچه ها از بین بره پس باید عجله می کردیم بعد از دندونی نوبت تولد بود تصویر کیک توسط بردیا آقا انتخاب شده بود واین به ترتیب شرح حال اولیه کیک تا انتها به اضافه شرح تصاویر  جانبی  است این هم یک لحظه اعتصاب دخترم بابت انتخاب رنگ بالماسکه خدارو شکر گرفتگی شدید نبود وخیلی زود به جمه برگشت این هم فسقل خانوم این هم پرنیا خانوم خوب بریم سر حاشیه های شام خوب حالا بریم سری به گوشه کنار ها بزنیم ...
20 شهريور 1392

خواب فرشته ها

همین روزها ممکنه که به دنبال ضربه مغزی ناخواسته دنبال منو تو بیمارستانها بگیرید باور نمی کنید ببینید حتی پانیا خانوم هم روال خواهرشو دنبال مکنه خدا کاش واقعا یک خونه دو خواب بخریم تا دخترای نازم رو تخت خودشون بخوابند. من وپدرشون هم بتونیم یک شب بدون ترس از اینکه یک ضربه ناگهانی تو سرمون فرود بیاد بخوابیم ...
20 شهريور 1392

اتلیه خاله سانی

خدا برای کسی پیش نیاره حدودیک هفته قبل پسر دایی داودی جلوی چشمان مادر وخواهران وهمسرش در دریا غرق شد واین درحالی بود که قریب به 2ماه تا عروسی اش مانده بود..... خدایا از تو می خواهم که صبر به خانواده محترم این عزیز از دست رفته عنایت فرمایی وروحش را شاد وقرین رحمت فرمایی به خاطر اینکه تومراسم پرنیا دخترم اذیت نشه اونو پیش خاله سانی گذاشتم اون هم این عکسها رو از دخترم وبردی گرفته ...
19 شهريور 1392